ادامه ملحقات
55) هرگاه یکی از مسلمانان به پیامبر(ص) سلام میکرد و میگفت: «سلام علیک» در پاسخ میفرمود: «و علیک السلام و رحمةالله»، و چون میگفت: «السلام علیک و رحمهالله» پیامبر میفرمود: «و علیک السلام و رحمةالله و برکاته»، و آن حضرت بدین گونه در پاسخ سلامِ سلام کنندگان میافزود.
56) علی(ع) فرمود: هرگاه تولد دختری را به رسولخدا(ص) مژده میدادند میفرمود: شاخه گلی است و روزیاش بر خداست.
57) رسولخدا(ص) فرمود: من مأمورم که زکات را از ثروتمندانتان بگیرم و به نیازمندانتان برسانم.
58) امام صادق(ع) فرمود: رسولخدا(ص) زکات روستاییان را میان روستاییان، و زکات شهریان را میان شهریان تقسیم میکرد...
59) رسولخدا(ص) فرمود: من تربیت شدهی خدا هستم، و علی تربیت شدهی من است؛ پروردگارم مرا به بخشش و نیکی کردن دستور داده، و از بخل و جفا کردن نهی فرموده است.
60) رسولخدا(ص) فرمود: هر که از ما چیزی بخواهد، اگر آن را داشته باشیم از وی دریغ نمیکنیم.
61) علی(ع) فرمود: رسولخدا(ص) هرگاه چیزی را فراموش میکرد پیشانی خود را در میان کف دستش میگذاشت و میگفت: «بارالها، سپاس و ستایش ویژه توست، ای به یادآورنده هر چیز و انجام دهندهان، آنچه را فراموشم شده به یادم آر» .
62) رسولخدا(ص) فرمود: خدای تبارک و تعالی شش خصلت را برای من خوش نداشت و من نیز آنها را برای جانشینان پس از خود از فرزندانم و پیروانشان خوش نمیدارم: بازی کردن در نماز [با اعضای بدن یا لباس]، بدزبانی در حال روزه، منّت نهادن پس از صدقه دادن، با جنابت به مسجد رفتن، سرکشی در خانه های مردم، و خندیدن در گورستان.
63) امام صادق(ع) فرمود: چهار چیز از اخلاق پیامبران است: نیکی، بخشش، صبر بر پیشامد ناگوار، و اقدام به ادای حق مؤمن.
64) علی(ع) فرمود: بسیاری از اوقات، رسولخدا(ص) نگین انگشتریش را در کف دست قرار میداد و به آن می نگریست.
65) حضرت امام باقر(ع) فرمود: رسولخدا(ص) چیدن خرما و درو کردن زراعت را در شب کراهت داشت [زیرا نمیخواست فقرا و تهیدستان بی بهره بمانند].
66) روایت است که پیامبر گرامی(ص) هنگامی که میوهها میرسید دستور میداد در دیوار باغ شکافی ایجاد کنند [تا دیگران نیز بتوانند از میوههای آن استفاده کنند].
67) علی(ع) فرمود: کسانی خدمت پیامبر(ص) میرسیدند و گرد او جمع میشدند که چیزی نداشتند؛ انصار [که اهل مدینه بودند]گفتند: خوب است از هر نخلستانی یک خوشه از خرما به اینان اختصاص دهیم. و این سنّت جاری شد و تا امروز ادامه یافته است.
68) نقل است که جبرئیل(ع) گفت: در روی زمین خانوادهای نماند جز اینکه آنها را زیر و رو و بررسی نمودم و کسی را بخشندهتر از رسولخدا(ص) نسبت به مال دنیا نیافتم.
69) علی(ع) فرمود: هرگاه سائلی نزد رسولخدا(ص) میآمد [و درخواستی میکرد] آن حضرت میفرمود: مانعی نیست، مانعی نیست. . .
70) جابر گوید: هرگز نشد که چیزی از رسولخدا(ص) درخواست شود و آن حضرت »نه» بگوید. ابن عُتَیبه گوید: اگر چیزی حاضر نداشت وعده آن را میداد.
71) رسولخدا(ص) هرگاه میخواست لشکری به سویی بفرستد اول روز اعزام میکرد.
72) امام صادق(ع) فرمود: رسولخدا(ص) چون لشکری را روانه میساخت برای آنها دعا میکرد.
73) امام رضا(ع) فرمود: هرگاه رسولخدا(ص) لشکری را به سویی میفرستاد و فرماندهی بر آنان پیشوایی میکرد، آن حضرت یک نفر از معتمدین خود را با وی میفرستاد تا اخبار او را گزارش دهد.
74) امام صادق(ع) فرمود: هرگاه رسولخدا(ص) فرماندهی را با لشکری گسیل میداشت، نخست او را به رعایت تقوای الهی درباره خود و عموم یارانش سفارش میکرد، سپس میفرمود: به نام خدا و در راه خدا پیکار کن، با منکران خدا بجنگید، مکر نکنید، خیانت نکنید، کشتگان را مثله نکنید (گوش و بینی و انگشتان آنان را نبرید) کودکان و کسانی را که در سر کوهی به عبادت مشغولند (راهبان را) نکشید، درختان خرما را آتش نزنید و در آب غرق نسازید، هیچ درخت میوه داری را نبرید و زراعتی را آتش نزنید، زیرا شما نمیدانید، شاید به آن نیازمند شوید. و از چهارپایان حلال گوشت غیر آن را که ناچار از خوردن آنید پی نکنید، و چون با دشمن مسلمانان روبرو شدید آنان را به یکی از سه چیز (مسلمان شدن، جزیه دادن، ترک جنگ) فراخوانید، پس اگر در مورد هر یک از آنها پاسخ مثبت دادند از آنان بپذیرید و دست از سر آنان بردارید.
75) علی(ع) فرمود: هرگاه رسولخدا(ص) با دشمن روبرو میشد پیادگان و سوارگان و شتر سواران را آماده میکرد، آنگاه میگفت: خداوندا، تو پناه و یاور و حافظ من از خطرهایی؛ خداوندا، به یاری تو حمله میکنم و می جنگم.
76) قتاده گوید: هرگاه رسولخدا(ص) در میدان جنگ حضور مییافت میگفت: خداوندا، به حق حکم فرما!
77) در یکی از نامههای علی(ع) به معاویه آمده است: هرگاه تنور جنگ گرم میشد و مردم از ترس عقب نشینی میکردند، رسولخدا(ص) اهل بیت خود را پیشاپیش لشکر قرار میداد و یارانش را به وسیله خویشان خود از سوز شمشیرها و نیزه ها نگاه میداشت...
78) حضرت رضا(ع) در هنگام بیعت با مردم بر ولایتعهدی خویش فرمود: رسولخدا(ص) با مردم این چنین بیعت میکرد؛ آنگاه خود آن حضرت از مردم بیعت گرفت در حالی که دست مبارکش بالای دست آنان قرار داشت.
79) علی(ع) فرمود: رسولخدا(ص) با زنان دست نمیداد و هرگاه میخواست از آنان بیعت بگیرد ظرف آبی را میآوردند، آن حضرت دست خود را در آب فرو میبرد سپس بیرون میآورد، آنگاه میفرمود: شما هم دستهایتان را در آب فرو برید، که من با شما بیعت کردم.
80) از جمله اموری که رسولخدا(ص) در بیعت با زنان شرط میفرمود این بود که جز با مردان محرم با مردان دیگر سخن نگویند.
81) ابن عبّاس گوید: هرگاه رسولخدا(ص) به مردی مینگریست و از او خوشش میآمد، میپرسید: آیا او شغلی دارد؟ اگر میگفتند: نه، میفرمود: از چشمم افتاد! میگفتند: یا رسولالله، چرا از چشمتان افتاد؟ میفرمود: زیرا وقتی مؤمن بیکار بود دین خود را سرمایه زندگانیش قرار میدهد.
82) امام صادق(ع) فرمود: قرض و عاریه و پذیرایی مهمان از سنن رسولخدا(ص) است.
83) رسولخدا(ص) در هنگام قرض اگر درهمهای فاسد میگرفت، در هنگام پرداخت درهم های صحیح و سالم میداد.
84) رسولخدا(ص) فرمود: خداوند به من وحی کرد که چهار کس را دوست بدارم: علی، اباذر، سلمان و مقداد را. . .
85) رسولخدا(ص) فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: خداوند تو را امر میکند که علی را دوست بداری، و دیگران را نیز به دوستی و ولایت او امر نمایی.
86) رسولخدا(ص) فرمود: پروردگارم مرا به هفت خصلت دستور فرموده: دوست داشتن مساکین و تهیدستان و نزدیک شدن به آنان، و اینکه فراوان ذکر «لا حول و لا قوّة الّا باللّه» بگویم، و با خویشان خود صله رحم کنم اگر چه آنان با من قطع رابطه کرده باشند، و [در امور مادی] به کسانی که پایینتر از من قرار دارند بنگرم و به بالاتر از خود نگاه نکنم، و در راه خدا سرزنش سرزنشکننده مرا دلسرد نکند، و حق را بگویم اگر چه تلخ باشد، و از کسی چیزی درخواست نکنم.
87) رسولخدا(ص) فرمود: اگر توانستی که در تمام روز و شب خود حِقد و کینهای از کسی به دل نداشته باشی چنین کن، زیرا این از سنّت من است، و هر که سنّت مرا زنده کند مرا زنده کرده، و هر که مرا زنده کند در بهشت با من خواهد بود.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
سید محمدحسین طباطبایی